ورود اهل بیت به شام
اهالى شام عموما تازه مسلمان بودند و از روزى که از مسیحیت به اسلام گرویدند جز خاندان ابوسفیان و دست نشاندههاى آنان که در این منطقه حکومت مىکردند کسى را نمىشناختند. کاروان اسرا اولین برخورد آنها با خاندان نبوت بود.
شناسایی مردم شام
شام و نواحى آن که معاویه قریب چهل سال بر آن تسلط داشته و اهالى آن عموما تازه مسلمان بودند و از روزى که از مسیحیت به اسلام گرویدند جز خاندان ابوسفیان و دست نشاندههاى آنان که در این منطقه حکومت مىکردند کسى را نمىشناختند، لذا اسلام مردم شام، اسلامى بود که بنى امیه به آنها تعلیم کرده بودند!به همین جهت آنقدر بر اهل بیت در شام سخت گذشت که وقتى ظاهرا از امام سجاد (ع) سؤال کردند که در این سفر در کجا به شما سختتر گذشت؟! در پاسخ فرمود: الشام، الشام، الشام.
البته در میان اهالى شهرهاى شام افرادى علاقمند به خاندان پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت (ع) وجود داشتهاند که با طرفداران بنى امیه و احیانا با حاملان سر مقدس امام حسین (ع) برخورد کرده و درگیر شدهاند، ولى تعداد آنها نسبت به مخالفان بسیار ناچیز بوده است!شواهد بر این مدعا زیاد است از جمله وقتى کاروان اسیران را به در مسجد شام آوردند، پیرمردى شامى جلو آمد و گفت: خدا را سپاس مىگویم که شما را کشت و نابود کرد! و یزید را بر شما مسلط ساخت! و شهرها را از مردان شما رهایى بخشید! امام سجاد (ع)به او فرمود: اى پیرمرد! آیا قرآن خواندهاى؟
گفت: آرى!
فرمود: آیا این آیه را خواندهاى؟! «قل لا اسئلکم علیه اجرا الاَ الموده فى القربى.»[۱]
پیرمرد گفت: آرى تلاوت کردهام!
امام سجاد (ع) فرمود: ما قربى هستیم؛ اى پیرمرد! آیا این آیه را قرائت کردهاى؟! «واعلموا انما غنمتم من شىء فان لله خمسه و للرسول و لذى القربى.»[۲]
گفت: آرى!
امام سجاد فرمود: قربى ما هستیم؛ اى پیرمرد! آیا این آیه را قرائت کردهاى؟! «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا.»[۳]
آن پیرمرد گفت: آرى!
امام سجاد (ع) فرمود: اى پیرمرد! ما اهل بیتى هستیم که به آیه تطهیر اختصاص داده شدیم!
راوى مىگوید: آن پیرمرد سکوت کرد و از آن سخنی که گفته بود، پشیمان شد، آنگاه رو به امام کرد و گفت: تو را به خدا سوگند! شما همان خاندان هستید!؟ حضرت علی بن الحسین (ع)فرمود: به حق جدمان رسول خدا ما همان خاندانیم.
آن پیرمرد گریست و عمامه خود را از سر بر گرفت و سر به سوى آسمان برداشت و گفت: خدایا! من از دشمنان آل محمد خواه از انسیان باشند و یا از جنیان به درگاه تو بیزارى مىجویم، سپس به حضرت عرض کرد: آیا براى من توبه و بازگشتى وجود دارد؟
امام (ع) فرمود: آرى! اگر توبه کنى خدا بر تو ببخشاید، و تو با ما خواهى بود.
آن پیرمرد گفت: من از آنچه گفته و کردهام، توبه مىکنم.
راوى مىگوید: خبر توبه آن پیرمرد به یزید بن معاویه رسید و دستور داد تا او را بکشند![۴]
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به ساحت مقدس امام زمان و بانو زینب کبری ، زینب جان نمی توان زندگیت را در قالب یک صفحه درآورد ، من خیلی فکر می کنم از کدام قسمت زندگیت بنویسم ،همه زندگیت پراز مصیبت وغم است ، خداوند بهتر می داند اگر صبر وایستادگیت نبود ،این قدر مصیبت بر شما وارد نمی شدو لقب ام المصائب نمی گرفتید.
(خطبه حضرت زینب (س)) درمقابل یزید ملعون بعد از واقعه عاشورا)
اگرحوادث روزگار مرا مجبورنمی کرد ،من قدرتورا کم وشایستگی ات را برای سرزنش و توبیخ بسیار می دانستم.
منبع : کتاب زندگی نامه حضرت زینب کبری (س) از تولد تا شهادت با اندکی تصرف از خودم